البته کمی مقدماتی. من یک روز وحشتناک را صرف شکار یک اتاق کردم. من یکی را در مکانی به اندازه کافی کثیف و ارزان پیدا کردم، و سپس یک ساعت دیگر را صرف یافتن مردی کردم که یک ربع صندوق عقب من را بگیرد. پس از موفقیت در آن، به آنجا رفتم تا پنج سنت پس انداز کنم. و وقتی صندوق عقب آمد راننده سعی کرد از من پنجاه سنت شارژ کند.
فال ورق مالی
من را در حال چانه زدن و دعوا کردن روی پله ها تصور کنید – “نمیدونستم تا اینجا بود – انسان نفهمید” – خدا می داند چه چیز دیگری! و سپس او سعی می کند صندوق عقب را بردارد – و من با عجله پشت سرم می روم و دنبال پلیس می گردم! باز هم بحث بیشتر و البته ازدحام جمعیت.
بالاخره به نظر می رسد که باید آنچه را که می خواهد به او بپردازم و به شهرداری بروم و شکایت خود را مطرح کنم – به او نگفته بودم که چند پله وجود دارد و غیره. بنابراین در نهایت موافقت می کنم که خودم آن را از پله ها بالا ببرم. اگر فقط یک ربع بگذارد!
بعد باید تصور کنید که پشتم را می شکند و انگشتانم و کاغذ دیواری لعنتی را پاره می کنم – در حالی که صاحبخانه لعنتی سر اخم کرده فریاد می زند و مرزنشینان لعنتی سر اخمو سرشان را بیرون می آورند! و بنابراین در پایان وارد اتاق گرم بخار شده ام می شوم و در را می بندم و روی تخت می افتم و اشک می ریزم.
خدایا نیش این فقر تلخ و دلخراش هولناک! وزن وحشتناکی که از زمانی که یادم می آید روی گردنم آویزان بود! اوه، آیا من هرگز از آن آزاد خواهم شد؟ آیا هرگز بدانم داشتن آنچه باید داشته باشم چیست، فکر کردن به کارم بدون دخالت این ریزه کاری های تحقیرآمیز؟
فال ورق ماهانه
آنها بسیار بی نهایت، بسیار بی پایان، بسیار وحشتناک هستند! چیزی که تبدیل به عادت افکار من می شود. تمام طبیعت من در آن غوطه ور و آغشته فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است.
در کثیفی کثیف! من نقشه می کشم و تمام روز را برنامه ریزی می کنم – نمی توانم بدون تردید و بحث روزنامه بخرم – من مثل یک خرطومی هستم که در خیابان ها می چرخد!
گاهی اوقات چیزی مرا تشویق می کند که فکر می کنم باید دیوانه شوم – وقتی به زمانی که از دست می دهم، به قدرت و شجاعت فکر می کنم! وقتی خسته می شوم، کیلومترها راه می روم تا در هزینه کرایه ماشین صرفه جویی کنم! یقه های پاره ای می پوشم و گردنم را می چرخانم! در خواربارفروشیهای بدبو با انبوهی از مردم بداخلاق منتظر ایستادهام!
من چیزی را که می خورم در ماهیتابه نیمه کثیف می پزم زیرا توان پرداخت هزینه شستن آن را به بنده ندارم! پس این فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که خودم را به این سو و آن سو می کشانم – درهم و برهم – خمیده و خمیده مثل یک تازیانه!
فال ورق هرمی
خدای من کی آزاد میشم خدای من! خدای من!
– پانسیون هایی که من در آنها بوده ام! مجموعه برگزیده خاطراتی که در ذهنم ذخیره کرده ام، خاطرات پانسیون ها! صورت خانمهای صاحبخانه – بوی تعفنهای مختلف – راهروهای تاریک – مستاجران غرغرو، دعوا، کثیف و آبجوآور! آه، دستانم را می پیچم و چیزی در دلم می چنگد! بذار برم! بذار برم!
شش بار در طول زندگیام، وقتی که از گرسنگی به خاطر غذا خوردن خودم مریض شدهام، تبدیل به یک «سفرهخوان» شدهام. و از بین آن شش تجربه، میتوانم زولا دیگری برای خودم بسازم. تنوع بینهایت حیوانات در آن شش اصطبل پست – آروارههای تند تیز و دهانهای شلخته و بوی درجه یک غذا! مردانی که با چاقوهایشان بیل میکردند یا به عنوان هودبر، چیزهایی را روی چنگالهایشان گچ میزدند.
خمپاره میکنند! زنانی که سوپشان را می مکیدند و بچه هایی که صورتشان را می مالیدند و لب هایشان را می لیسیدند و روی سفره می زدند! هلندی چاقی که وقتی غذا می خورد غرغر می کرد و بعد به عقب تکیه می داد و نفس نفس می زد! زن زرد با دندان مصنوعی که همه چیز را روی میز جمع کرده بود! اقای پر زرق و برق با سنجاق روسری الماس و سرآستین های کثیف که از ظرف های کثیفش برج درست کرد و بعد دندان هایش را مکید! خدایا!
فال ورق هفتگی
و غذای نفرت انگیز!- هفت سال فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است که دماغم را در این گل فرو کرده ام و همه چیز بیهوده فال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است. من هنوز می توانم گرسنگی بکشم، اما نمی توانم چیزی را که تمیز نیست بخورم.
– روزی تمام خشم و نفرت و تمام بدنامی از این چیزها را در کتابی خواهم گذاشت و کتابی خواهد بود که گوشت شما را می سوزاند. و شما تعجب خواهید کرد که چرا این کار را کردم!
و حالا امروز برنامه هایم را می سازم. من باید نزدیک یک کتابخانه نگه دارم. اما من یک اتاق در بالای شهر را شکار خواهم کرد. در آنجا می توانم نزدیک پارک باشم و کمی کمتر از این صداهای وحشتناک رنج خواهم برد. من به آنجا خواهم رفت و هر روز را می گذرانم – جایی را پیدا خواهم کرد که در آن تعداد زیادی پرستار دختر وجود نداشته باشد!
من نمی توانم هیچ کتاب دیگری را شروع کنم. باید بایستم یا کنار The Captive بیفتم. من یک “همو یونیوس کتاب” خواهم بود!
فال ورق عدد
اما در این شرایط نمی توانم دوباره بنویسم – هرگز. اینطور نیست که نیروی من صرف شود – من فقط در ابتدای زندگی ام هستم، همه چیز را در آینده می بینم. اما من نمیتوانستم دوباره با این چیزهای بیرونی دست و پنجه نرم کنم – تمام شجاعت و تمام توانم را میخوفال جدید و آنلاین قهوه , احساس , تک نیت , چای , چوب , امروز , انبیا , پیشگویی , روزانه , ساعت , فردا , سرنوشت , ازدواج , ابجد , زندگی , صوتی , شمع , عشق , کارت , ورق دعا و جادو و طلسم است تا یک بار این کار را انجام دهم.
دلیلی وجود ندارد که من نگران آن باشم. من پنجاه و شش دلار دارم و چهار ماه آزادم بدون تصادف. و مطمئناً تا آن زمان کسی را پیدا خواهم کرد که کتابم را دوست داشته باشد!
و بنابراین من دست به کار خواندن شدم.
- ۰ ۰
- ۰ نظر